دونیلغتنامه دهخدادونی . (حامص ) غفلت و بی اعتنایی . (ناظم الاطباء). || (اِ) کشتی دراز تیزرو است . (ناظم الاطباء). دونیج .
دونیلغتنامه دهخدادونی . (حامص ) پستی و حقارت و فرومایگی و فروتنی . (ناظم الاطباء). دنائت . خست . خساست . پستی . ناکسی . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به دون شود.
دونیجلغتنامه دهخدادونیج . (ع اِ) کشتیی است دریایی . نهبوغ . (از منتهی الارب ). نوعی از کشتی خرد. (آنندراج ). نوعی از قایق تیزرو است . (ناظم الاطباء). کشتی است دریایی دراز و تیزرو
دونیمهلغتنامه دهخدادونیمه . [ دُ م َ / م ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) دو نیم . دو نصف . به دو نصف تقسیم شده (یادداشت مؤلف ) : هر آن که چون قلمت سر به حکم برننهددو نیمه باد سرش تا به س
دونیجلغتنامه دهخدادونیج . (ع اِ) کشتیی است دریایی . نهبوغ . (از منتهی الارب ). نوعی از کشتی خرد. (آنندراج ). نوعی از قایق تیزرو است . (ناظم الاطباء). کشتی است دریایی دراز و تیزرو