دولابیلغتنامه دهخدادولابی . (اِخ ) دهی است از دهستان ویسه بخش مریوان شهرستان سنندج در 15هزارگزی باختر دژ شاهپور و 3هزارگزی مرز ایران و عراق با 100 تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات و
دولابیلغتنامه دهخدادولابی . (ص نسبی ) منسوب و متعلق به دولاب . (ناظم الاطباء). || دوار. گردان . گِرد گرد.- چنبر دولابی ؛ آسمان : نگرید آبی و آن رنگ رخ آبی گشته از گردش این چنبر د
دولابیلغتنامه دهخدادولابی . (اِخ ) دهی است از دهستان ویسه بخش مریوان شهرستان سنندج در 15هزارگزی باختر دژ شاهپور و 3هزارگزی مرز ایران و عراق با 100 تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات و
دولابیلغتنامه دهخدادولابی . (ص نسبی ) منسوب و متعلق به دولاب . (ناظم الاطباء). || دوار. گردان . گِرد گرد.- چنبر دولابی ؛ آسمان : نگرید آبی و آن رنگ رخ آبی گشته از گردش این چنبر د
چرخ دولابیلغتنامه دهخداچرخ دولابی . [ چ َ خ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). آسمان . (ناظم الاطباء). چرخ . چرخ دوار. چرخ گردنده : فغان
چنبر دولابیلغتنامه دهخداچنبر دولابی . [ چَم ْ ب َ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان و فلک : نگرید آبی و آن رنگ رخ آبی گشته از گردش این چنبر دولابی رخ او چون رخ آن زاهد محرابی