دوشیزگیلغتنامه دهخدادوشیزگی . [ زَ / زِ ] (حامص ) بکارت و دخترگی . (ناظم الاطباء). دختری . (از شرفنامه ٔ منیری ). باکره بودن . (فرهنگ لغات ولف ). عذار. عذرت . دختری . (یادداشت مؤل
دوشیزگیvirginityواژههای مصوب فرهنگستانحالتی که نمایانگر زنی است که هرگز رابطۀ جنسی نداشته است متـ . باکرگی