دوسوگراamphitropousواژههای مصوب فرهنگستانویژگی غالب تخمکها که خمیدگی آنها در طی تکوین موجب قرار گرفتن سُفت در مجاورت پایۀ بند ناف میشود، بهطوریکه در آنها خورش در امتداد هر دو سطحِ بالا و پایین خم م
بسپار دوسوآرایشsyndiotactic polymerواژههای مصوب فرهنگستانبسپاری که گروههای جانبی تکرارشوندۀ آن بهصورت متناوب در طرفین زنجیر، یعنی بالا و پایین صفحۀ زنجیر، قرار دارند
راست ـ دوسوگراortho-amphitropousواژههای مصوب فرهنگستانویژگی تخمکی با آوندبندی (vasculature) راست که از پایۀ بند ناف تا وسط خورشی که در طول هر دو سطح بالا و پایین بهشدت خم شده است، امتداد دارد و اغلب دارای پیکرۀ پا
واژگون ـ دوسوگراana-amphitropousواژههای مصوب فرهنگستانویژگی تخمکی که یکی از رشتههای آوندی آن خم شده و از پایۀ بند ناف بهطرف ناحیۀ بن تخمک خورش، که دارای خم تند در وسط و در امتداد سطح پایین و بالا است، کشیده شده
دوسرایلغتنامه دهخدادوسرای . [ دُ س َ ] (اِ مرکب ) دوسرا. دوجهان . دودنیا. دوعالم . دوگیتی . (آنندراج ). دنیا و آخرت . (یادداشت مؤلف ) : خرد رهنمای و خرد دلگشای خرد دست گیرد به هر
عرعرلغتنامه دهخداعرعر. [ ع ُ ع ُ ] (ع اِ) مابین دوسوراخ بینی . (منتهی الارب ) . || زهار، و بن آن . (منتهی الارب ). مابین زهار و بن آن . (ناظم الاطباء). || خوی زشت وناپسند. (از ا