دوست داشتنلغتنامه دهخدادوست داشتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) مهر و محبت داشتن به کسی یا چیزی . مهر ورزیدن . وداد. ود. مودة. علاقه و دلبستگی داشتن . (یادداشت مؤلف ). مایل بودن . (ناظم الاطب
دوست داشتنیدیکشنری فارسی به انگلیسیcuddly, dear, favorite, friendly, likable, likeable, lovable, pleasant, simpatico, sociable