دورریز سوختنیcombustible refuseواژههای مصوب فرهنگستانهر پسماند جامد حاوی کربن آزاد یا ترکیبی که قابل سوختن باشد
داررسلغتنامه دهخداداررس . [ رْ رَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد واقع در 30 هزارگزی شمال باختری گهواره و سکنه ٔ آن 60 تن است و از تیره ٔ اسپری هستند. اهالی آن در زمستان به گرمسیر میروند. مزرعه ٔ حاتم جمی ر
پسماند 2wasteواژههای مصوب فرهنگستانمواد بیاستفاده یا مواد زاید حاصل از یک فرایند متـ . باطله، دورریز 2، نخاله * "باطله" برای کاغذ و "دورریز" در معدن و "نخاله" در ساختمانسازی به کار میرود.