دورة تناوب مداری،دورة مداریorbital periodواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمان یک دور کامل ماهواره یا جسم مداری حول جسم جاذب مرکزی
دورۀ تناوبperiod 4واژههای مصوب فرهنگستانمدتزمان یک نوسان یا چرخۀ کامل متـ . دوره 2 * مصوب فرهنگستان اول
دورۀ تناوب سوزاندنburning rotationواژههای مصوب فرهنگستانفواصل زمانی میان حریقهای خواسته در ناحیهای مشخص
دورۀ تناوب کِشَندtidal periodواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمان میان دو فراکِشَند یا دو فروکِشَند متوالی متـ . دورۀ کِشَند
دنبالهدار دورهایperiodic comet, short-period cometواژههای مصوب فرهنگستاندنبالهداری که در مداری بیضیشکل به دور خورشید میگردد و دورۀ تناوب آن معمولاً کمتر از دویست سال است
مدارلغتنامه دهخدامدار. [ م َ ] (ع اِ)جای گشتن . (دستورالاخوان ). جای دور. جای گردش . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). موضع دوران . (متن اللغة). جای گردگردی و دور زدن چیزی . (یادداشت م
پطرلغتنامه دهخداپطر. [ پ ِ ] (اِخ ) ملقب به کبیر. نام تسار روسیه که از 1672 تا 1725 م . حکومت کرد وی در مسکو بسال 1672 م . تولد شد و با قوت اراده قدرت استره لیتزها را از میان ب
رستملغتنامه دهخدارستم . [ رُ ت َ ] (اِخ ) پسر زال پهلوانی مشهور از اهالی زابلستان . (ناظم الاطباء). نام پهلوان داستانی ایران که جنگها و دلاوریهای او در شاهنامه آمده و او را رستم