دوراهی منبع اگزوزexhaust cutout, cutoutواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای دوشاخه که در مسیر لولۀ اگزوز قرار میگیرد و به کمک یک شیر جریان دود را ازطریق منبع اگزوز یا مستقیماً به بیرون هدایت میکند متـ . دوراهی انبارۀ اگزوز
دوراهیلغتنامه دهخدادوراهی . [ دُ ] (اِ مرکب ) دوراه . دوراهه . نقطه ای که از آن دو راه منشعب می شود. آنجا که راه به دو شعبه منقسم گردد. مانند دوراهی راه آهن و دوراهی شوراب و غیره
اریوانلغتنامه دهخدااریوان . [ اِ ری ] (اِخ ) ایروان . یکی از ایالات قفقازیه ، در جنوب سلسله ٔ جبال قفقاز. این خطه در 1244 هَ . ق . از ایران منتزع و بتصرف روسیه درآمد. بعدها این سر
زجرلغتنامه دهخدازجر. [ زَ ] (ع مص ) بازداشتن و منع کردن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ). باز داشتن کسی را و نهی کردن . (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). از کاری با
خاورشناسیلغتنامه دهخداخاورشناسی . [ وَ ش ِ ] (حامص مرکب ، اِ مرکب ) عمل خاورشناس . خاورشناسی به رشته ای از معارف بشری اطلاق میشود که بحث از زبان و علم و ادب ملل خاور می کند. از آنجا
شاملغتنامه دهخداشام . (اِخ ) نام مملکتی است که در گذشته شامل اردن و سوریه و لبنان و فلسطین بود و درباره ٔ وجه تسمیه و تاریخ جغرافیایی آن لغویان و جغرافی نویسان و مورخان اقوالی