دوبرگهلغتنامه دهخدادوبرگه . [ دُ ب َ گ َ / گ ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) دوبرگ . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دوبرگ شود. || علفی مشهور است . برادر سه برگه که در چمنزارها روید و زیاده از
دوبرگیلغتنامه دهخدادوبرگی . [ دُ ب َ ] (ص نسبی ) گیاه و گلی که تنهادو برگ داشته باشد. || (حامص مرکب ) نورستگی . چگونگی گیاه که کمی پس از دمیدن قسمت علیایش به دوپاره از هم جدا شود.
دوگرگینلغتنامه دهخدادوگرگین . [ دُ گ َرْ ] (ص مرکب ) مخفف دگرگون . (لغت محلی شوشتر). || کنایه از بدگمانی و بدفطنگی است . (لغت محلی شوشتر).
دوبرگهلغتنامه دهخدادوبرگه . [ دُ ب َ گ َ / گ ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) دوبرگ . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دوبرگ شود. || علفی مشهور است . برادر سه برگه که در چمنزارها روید و زیاده از
دوبرگیلغتنامه دهخدادوبرگی . [ دُ ب َ ] (ص نسبی ) گیاه و گلی که تنهادو برگ داشته باشد. || (حامص مرکب ) نورستگی . چگونگی گیاه که کمی پس از دمیدن قسمت علیایش به دوپاره از هم جدا شود.
دوگرگینلغتنامه دهخدادوگرگین . [ دُ گ َرْ ] (ص مرکب ) مخفف دگرگون . (لغت محلی شوشتر). || کنایه از بدگمانی و بدفطنگی است . (لغت محلی شوشتر).
حفرۀ دورینه ـ بَرهمایشیdisto-occlusal cavity, DO cavityواژههای مصوب فرهنگستانحفرهای که در سطوح دورینه و بَرهمایی دندان ایجاد میشود