دوالهلغتنامه دهخدادواله . [ دَ / دُ ل َ / ل ِ ] (اِ) تسمه ای که بدان قمار بازند. (از برهان ). نام بازی است . (فرهنگ جهانگیری ). به معنی دویره است . (فرهنگ اوبهی ).
دوالهلغتنامه دهخدادواله . [ دَ ل َ / ل ِ ] (اِ) دارویی است خوشبوی و آن اشنان است که در مشک خشک کنند. شیبة العجوز. (از برهان ).اسم فارسی اشنه است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). چیزی است
دوبلهفرهنگ انتشارات معین(بْ لِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - فیلم ترجمه شده ، دوبلاژ. 2 - توقف اتومبیلی به موازات اتومبیل دیگر. 3 - به شکل دو برابر.
تآکیدلغتنامه دهخداتآکید. [ ت َ ] (ع اِ) دوالهایی که بدان قرپوس زین را با دو پهلوی آن بندند. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). «اکائد» و «تآکید» جمع «اِکاد» است و این جمع آن نادر
تواکیدلغتنامه دهخداتواکید. [ ت َ ] (ع اِ) دوالها که بدان کوهه ٔ زین بندند. «تآکید» بالهمزة کذلک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ظاهراً مانند تعاشیب م
رسوعلغتنامه دهخدارسوع . [ رُ ] (ع اِ) دوالهای بافته که در میان کمان بندند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
میاکیدلغتنامه دهخدامیاکید. [ م َ ] (ع اِ) دوالها که بدان کوهه ٔ زین بندند. (منتهی الارب ، ماده ٔ وک د) (آنندراج ). بندهایی که بدان جزءپیشین پالان شتر را به هم می بندند. (ناظم الاط