ده گردیانلغتنامه دهخداده گردیان . [ دِه ْ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالا شهرستان اردستان . واقع در 8/5هزارگزی باختری اردستان . دارای 110 تن سکنه می باشد. آب آن از قنات تأمین می
ده گردانلغتنامه دهخداده گردان . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حبلرود بخش فیروز کوه شهرستان دماوند. واقع در32هزارگزی فیروزکوه . آب آن از حبلرود تأمین می شود.سکنه ٔ آن 269 تن . (از فر
دهلغتنامه دهخداده . [ دِ ] (صوت ) به کسر دال و های مخفی کلمه ٔ تعجب و استفهام انکاری است : وه ! عجب ! چرا چنین کنی ؟! آیا راستی چنین است ؟؛ ده برو.ده زود باش . (یادداشت مؤلف
گردیانلغتنامه دهخداگردیان . [ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خزل شهرستان نهاوند، واقع در 32000گزی شمال باختری نهاوند و 7000گزی جنوب باختری راه شوسه ٔ نهاوند به کرمانشاه . هوای آن
درولغتنامه دهخدادرو. [ دِ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گردیان بخش شاهپور شهرستان خوی واقعدر 26 هزار و پانصد گزی جنوب باختری شاهپور و 5 هزار و پانصد گزی جنوب راه ارابه رو چهریق
شاپورلغتنامه دهخداشاپور. (اِخ ) ابن اردشیر. نام دومین پادشاه سلسله ٔ ساسانی . معروف به شاپور اول است . داستان تولد او از دختر اردوان آخرین پادشاه سلسله ٔ اشکانی در شاهنامه و کتب
ده گردانلغتنامه دهخداده گردان . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حبلرود بخش فیروز کوه شهرستان دماوند. واقع در32هزارگزی فیروزکوه . آب آن از حبلرود تأمین می شود.سکنه ٔ آن 269 تن . (از فر
اعشارلغتنامه دهخدااعشار. [ اِ ] (ع مص ) عشراء شدن ناقة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). عُشراء (ده ماهه یا هشت ماهه ) شدن شتر. (از اقرب الموارد). || صاحب شتران خورنده ی