ده فتح الغتنامه دهخداده فتح ا. [ دِه ْ ف َ حُل ْ لا ه ] (اِخ ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل . واقع در 11هزارگزی باختری بنجار. سکنه ٔ آن 423 تن . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند تأم
دهلغتنامه دهخداده . [ دِ ] (صوت ) به کسر دال و های مخفی کلمه ٔ تعجب و استفهام انکاری است : وه ! عجب ! چرا چنین کنی ؟! آیا راستی چنین است ؟؛ ده برو.ده زود باش . (یادداشت مؤلف
دهلغتنامه دهخداده . [ دِ ه ْ ] (ماده ٔ مضارع دادن )ریشه یا ماده ٔ مضارع فعل (دهیدن = دادن ) که در ترکیب با کلمه ٔ دیگر معنی نعت فاعلی دهد. چون : آب ده . بارده . بازده . عشوه د
فتح آبادلغتنامه دهخدافتح آباد. [ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان قلقل رود شهرستان تویسرکان که در 14 هزارگزی خاور فرسفنج قرار دارد. سکنه ٔ آن 50 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایرا
فتح آبادلغتنامه دهخدافتح آباد. [ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان فرمهین بخش فراهان شهرستان اراک است که در 21 هزارگزی راه عمومی قرار دارد. دارای 15 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی
فتح آبادلغتنامه دهخدافتح آباد. [ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش جعفرآباد شهرستان ساوه که 35 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
فتح آبادلغتنامه دهخدافتح آباد. [ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش راور شهرستان کرمان که در یکهزارگزی جنوب خاوری راور و یکهزارگزی راه فرعی راور به کوهبنان واقع است و 3 خانوار سکنه دا
فتح آبادلغتنامه دهخدافتح آباد. [ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان پاریز بخش مرکزی شهرستان سیرجان که در 60 هزارگزی شمال سعیدآباد، سر راه مالروشهاب الدین به پاریز واقع است . جایی ک