دهندهلغتنامه دهخدادهنده . [ دَ هََ دَ / دِ ] (نف ) که چیزی را دهد. آنکه چیزی را به کسی بدهد. آنچه دهد. مقابل گیرنده ؛ دستگاه دهنده . مقابل دستگاه گیرنده در برق و جز آن . (یادداشت
دهندهلغتنامه دهخدادهنده . [ دَ هََ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش صومعه سرای شهرستان فومن . واقع در 4/5هزارگزی شمال صومعه سرا متصل به راه فرعی اتومبیل رو کسما به کله
دهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی فداکار، بخشنده، بخشاینده، بخشایشگر، دستودلباز، سخی، سخاوتمند، بِدِه، ایثارگر، نظربلند کمککار، یاور خیّر، خیرخواه عابد
دحندحلغتنامه دهخدادحندح . [ دِ ح ِ دِ ] (ع اِ) داب-ّه ای است کوچک . || بازی است مر طفلان عرب را و آن چنان باشد که می گویند این کلمه را پس هر که خطا کند یکپای برداشته جهان جهان را