دنیاگیرلغتنامه دهخدادنیاگیر. [ دُن ْ ] (نف مرکب ) دنیاگیرنده . که دنیا را بگیرد. جهانگیر. (از یادداشت مؤلف ). || (ن مف مرکب ) که دنیا او را بگیرد. که حرص به دنیا او را گرفتار سازد
دنیاگیرpandemicواژههای مصوب فرهنگستانویژگی بیماریای که در چند کشور همهگیر شده است و احتمال میرود تمام دنیا را آلوده کند
کانون دنیاگیریpandemic epicenterواژههای مصوب فرهنگستانمرکز یا محل شروع و طغیان و انتشار یک بیماری واگیر معین در سطح جهانی
تخت کردن منحنیflattening the curveواژههای مصوب فرهنگستانراهکاری در مراقبت سلامت همگانی که به کمک آن گسترش دنیاگیری بیماری کم میشود و درنتیجه، شیب منحنی همهگیری کاهش مییابد
طغیانoutbreakواژههای مصوب فرهنگستانافزایش ناگهانی و محلی یا منطقهای بروز یک بیماری در محدودة زمانی معین که در صورت مهار نشدن آن، ممکن است به همهگیری یا دنیاگیری منجر شود
امراضلغتنامه دهخداامراض . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ مرض . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ناخوشیها. بیماریها. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ).- امراض اطفال ؛ بیماریهای کودکان .- ام
بردگیلغتنامه دهخدابردگی . [ ب َ دَ / دِ ] (حامص ) اسارت . اسار. برده شدن . اسیری . غلامی و بندگی واسیری . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). صفت برده . (از یادداشت مؤلف ). یکی از رسومی