دندان قرچهلغتنامه دهخدادندان قرچه . [ دَ ق ِ رِچ ْ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) دندان غرچه . ساییدن دندانها با صدای چندش آور به یکدیگر (بیشتر در خواب و گاه در بیداری ) بر اثر حمله ٔ مرضی یا
دندانلغتنامه دهخدادندان . [ دَ ] (اِ) سن . (ترجمان القرآن ) (از برهان ) . هر یک از ساختمان های سخت استخوانی که در دو فک بالا و پایین مهره داران (یا در بسیاری از مهره داران پست )
درز کردنلغتنامه دهخدادرز کردن . [ دَ ک َدَ ] (مص مرکب ) شکافته شدن . (آنندراج ) : ره از تبخال پی شان لرز می کردزمین تا گاو ماهی درز می کرد. زلالی (از آنندراج ). || کنایه ازفاش گردید
موشیلغتنامه دهخداموشی . (ص نسبی ) منسوب به موش . آنچه به موش نسبت دارد و مربوط است . (از یادداشت مؤلف ).- چراغ موشی ؛ چراغی است کم نور و ضعیف شعله که اکنون متروک است . ظرفی که
لبفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (زیستشناسی) کنارۀ دهان از بالا و پایین که روی دندانها را میپوشاند و جزء اندام سخنگویی است.۲. کنارۀ چیزی.۳. [مجاز] زبان یا دهان. لب برچیدن: (مصدر لازم) لب