دندانیلغتنامه دهخدادندانی . [ دَ ] (اِخ ) عبداﷲبن علی نصرانی ، مکنی به ابوعلی منجم . او راست : کتاب صناعة التنجیم . (ابن الندیم ). از منجمان معروف قرن سوم هجری است که کتابی به نام
دندانیلغتنامه دهخدادندانی . [ دَ ] (ص نسبی ) منسوب به دندان :- دندانی کردن چیزی را ؛ دندان در آن فروبردن . گاز زدن چنانکه سیب را.- || شرمنده کردن . (آنندراج ) (غیاث ) (از مجموعه ٔ
دندانیهلغتنامه دهخدادندانیه . [ دَ نی ی َ / ی ِ ] (ص نسبی ) منسوب به دندان ،در تعبیر قصیده ٔ دندانیه ٔ رودکی و امثال آن ، و این نسبت از غلطهای مشهور است مانند بهاریه و امثال آن . (
بَرسازۀ دندانیdental prosthesis, prosthetic restorationواژههای مصوب فرهنگستانبَرسازهای که جانشین یک یا چند دندان و/ یا ساختارهای مجاور آن یا بخشی از یک دندان میشود