دندانگان مختلطmixed dentition, transitional dentitionواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ دندانی مرکب از دندانهای شیری و دائمی موجود در فکها که دورۀ آن از رویش اولین دندان دائمی آغاز و با ریزش آخرین دندان شیری پایان مییابد
دندانخانهلغتنامه دهخدادندانخانه . [ دَ خا ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) لحی . دو استخوان زیر و زبر دهان که دندانها برآن روید. آرواره . (یادداشت مؤلف ) : و تن او [ قسمی مار ] کوچکتر است لکن
دندانقانلغتنامه دهخدادندانقان . [ دَ دا ن َ ] (اِخ ) شهری است به نواحی مرو. (منتهی الارب ). شهرکیست [ به خراسان ] اندر حصاری ،مقدار پانصد گام درازی اوست اندر میان بیابان و بیرون از
دندانهای شیریdeciduous teeth, primary teeth, primary dentition, baby teeth, first teeth, milk teeth, temporary teeth, temporary dentitionواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ اولیۀ دندانی شامل 20 دندان که بهتدریج دندانهای دائمی جانشین آنها میشود متـ . دندانگان شیری deciduous dentition
آسیای بزرگmolar, molar tooth, dentes molaresواژههای مصوب فرهنگستانهریک از خَلفیترین دندانهای هر چارَک دندانی که تعداد آنها در دندانگان شیری دو عدد و در دندانگان دائمی سه عدد است متـ . آسیا
دندانلغتنامه دهخدادندان . [ دَ ] (اِ) سن . (ترجمان القرآن ) (از برهان ) . هر یک از ساختمان های سخت استخوانی که در دو فک بالا و پایین مهره داران (یا در بسیاری از مهره داران پست )
گاملغتنامه دهخداگام . (اِ) آنقدر از زمین که میان دو پا باشد گاه راه رفتن . قدم . پای . فرجه میان دو قدم . لنگ . پی . این کلمه با افعال برداشن ، زدن . سپردن . گذاشتن ، گذاردن .
اضافی پشتآسیاdistomolar, retromolarواژههای مصوب فرهنگستاندندان اضافی کوچکی که پُشت آسیای سوم در دندانگان دائمی میروید متـ . آسیای چهارم fourth molar