دنجلغتنامه دهخدادنج . [ دِ ] (ترکی ، ص ) در اصطلاح عامیانه از کلمه ٔ «دینج » ترکی به معنی خلوت و آرام . جای بی آمد و شد. جایی که خلوت و بی شور و جلب و هیاهو باشد. آرام و آسوده
دنجلغتنامه دهخدادنج . [ دُ ن ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ دَنوج .(منتهی الارب ) (از آنندراج ). || ج ِ داناج است ، به معنی دانشمند که معرب داناست . (آنندراج ). ج ِداناج . (ناظم الاطباء).
دنج کلالغتنامه دهخدادنج کلا. [ دِ ک َ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان علی آباد بخش مرکزی شهرستان شاهی . آب آن از نهر شاهرود و رودخانه ٔ تالار. سکنه ٔ آن 250 تن و راه آن اتومبیلرو است . (
دنج کلالغتنامه دهخدادنج کلا. [ دِ ک َ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان علی آباد بخش مرکزی شهرستان شاهی . آب آن از نهر شاهرود و رودخانه ٔ تالار. سکنه ٔ آن 250 تن و راه آن اتومبیلرو است . (