دنباللغتنامه دهخدادنبال . [ دَم ْ ] (اِ) بذله ولطیفه و شوخی . (ناظم الاطباء). || (ص ) مسخره و لطیفه و بذله گو. (ناظم الاطباء). مسخره را گویند. (آنندراج ) (فرهنگ جهانگیری ) (برهان
ابوالفتوحلغتنامه دهخداابوالفتوح . [ اَ بُل ْ ف ُ ] (اِخ ) یا ابوالفتح . شهاب الدین (شیخ ...) یحیی بن حبش بن امیرک السهروردی المقتول یاشهید معروف به شیخ اشراق و بعضی نام او را احمد گف
قاجاریهلغتنامه دهخداقاجاریه . [ ی ی َ / ی ِ ] (اِخ ) طائفه ٔ قاجاریه ، یکی از طوائف ترک که در قرن هفتم هجری هنگام حمله ٔ چنگیز از مرکز آسیا به جانب مغرب انتقال یافت ، طائفه ٔ قاجار
خمینیلغتنامه دهخداخمینی . [ خ ُ م َ / م ِ ] (اِخ ) روح اﷲ. آیت اﷲ العظمی روح اﷲ الموسوی الخمینی .ولادت امام : امام خمینی رضوان اﷲ علیه روز بیستم جمادی الثانی (برابر با سالروز میل
صاحب الزنجلغتنامه دهخداصاحب الزنج . [ ح ِ بُزْ زَ ](اِخ ) ابن اثیر در حوادث سال 255 هَ . ق . گوید: به شوال این سال در فرات بصره مردی خروج کرد و خود را علی بن محمدبن احمدبن عیسی بن زید
پایلغتنامه دهخداپای . (اِ) پا باشد و بعربی رِجل خوانند. (برهان ). قدم : زکین تند گشت و برآمد ز جای ببالای جنگی درآورد پای . فردوسی .وز آن پس چنین گفت با رهنمای که اورا هم اکنون