دنبالگر متأخرlate followerواژههای مصوب فرهنگستانبنگاهی که مدتی پس از پیشگام یا پیشگامها و دنبالگرهای متقدم وارد بازار میشود
دنبالگرfollowerواژههای مصوب فرهنگستانکاربری که برای دیدن مطالب ارائهشدة کاربر دیگر مشترک حساب کاربری او میشود
دنبالگر سریعfast followerواژههای مصوب فرهنگستانبنگاهی که بهسرعت از نوآوریهای رقبای خود تقلید میکند
دنبالگر متقدمearly follower, first followerواژههای مصوب فرهنگستاناولین بنگاهی که پس از پیشگام یا پیشگامها وارد بازار میشود
فرارسی دنبالگرpath-following catch-upواژههای مصوب فرهنگستاندنبالگری دیرآیندها در مسیر پیشاهنگان فنّاوری
تابعدیکشنری عربی به فارسیبهم چسبيده , تابع , پيرو , هواخواه , طرفدار , وابسته , موکول , نامستقل , شاگرد , مريد , حواري , دنبالگر , پست , نا مرغوب , پايين رتبه , فرعي , درجه دوم , مهر ,
فرارسی پرشیstageskipping catch-upواژههای مصوب فرهنگستاندنبالگری دیرآیندها در مسیر پیشاهنگان فنّاوری، اما با پرش از برخی مراحل
فرارسی دنبالگرpath-following catch-upواژههای مصوب فرهنگستاندنبالگری دیرآیندها در مسیر پیشاهنگان فنّاوری
فرارسی مسیرآفرینpath-creating catch-upواژههای مصوب فرهنگستانخلق مسیر جدید فنّاوری توسط دیرآیندها بهجای دنبالگری در مسیر پیشاهنگان فنّاوری