دنائتفرهنگ مترادف و متضاد۱. پستفطرتی، پستی، دونی، رذالت، فرومایگی، ناکسی، نامردمی، نانجیبی ۲. خست، لئامت
دنأتلغتنامه دهخدادنأت . [ دَ ءَ ] (از ع ، اِمص ) دناءة.پستی و فرومایگی و دونی و پست فطرتی و ناکسی و زبونی و کمینگی . (ناظم الاطباء) (از غیاث ). ناکسی و زبونی .(آنندراج ). بخل .
دنارتلغتنامه دهخدادنارت . [ ] (اِخ ) نام کوهی در رستاق قدار اصفهان . (یادداشت مؤلف ). درباره ٔ چشمه ٔ واقع در این کوه و خواص آن شرحی در ترجمه ٔ محاسن اصفهان آمده است . برای اطلا
دناستلغتنامه دهخدادناست . [ دَ س َ ] (از ع ، اِمص ) ریمناکی و چرکی و شوخی و ناپاکی . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به دناسة شود.
فرودهلغتنامه دهخدافروده . [ ف ُ دَ / دِ ] (اِ) خست و دنائت و خسیس و دنی بودن . || (ص ) بریان کرده و برشته گردیده . فرود. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به فرود شود.