دمیدگیلغتنامه دهخدادمیدگی . [ دَدَ / دِ ] (حامص ) حالت دمیدن . نفخه . (یادداشت مؤلف ). || هر نوع جوش که بر تن برآید چون بثره و آبله و جز آن . آماس . آماه . برآمدگی . (یادداشت مؤ
ذمیملغتنامه دهخداذمیم . [ ذَ ] (ع اِ) دمیدگی پوست که بر روی از گرما یا گر پیدا آید. || نم یا شبنم که بر درخت افتد و از خاک که بر وی نشیند پاره ای گل گردد. || سپیدی که بر بینی بز
احطاطلغتنامه دهخدااحطاط. [ اِ ] (ع مص ) دمیدگی آوردن روی یا فربه شدن و تهبج کردن : احطَّ وجهه . (منتهی الارب ).
نفخفرهنگ انتشارات معین(نَ) [ ع . ] (اِمص .) 1 - دمیدگی . 2 - پری شکم از باد. 3 - ورم ، آماس . 4 - فخر و تکبر.