26 فرهنگ

63 مدخل


دمغ

damaq

سرشکسته؛ خجل؛ شرمسار؛ بور.
⟨ دمغ ‌شدن: (مصدر لازم) [عامیانه] شرمسار شدن؛ بور شدن.

بور، سرخورده، گرفته، مچل ≠ شنگول

broody, crestfallen, down , long-faced, low-spirited, peeved, sour