دمسازلغتنامه دهخدادمساز. [ دَ ] (نف مرکب ) دردآشنا. هم آهنگ . سازگار. سازوار. موافق . (یادداشت مؤلف ). موافق و هم آهنگ و همساز. (ناظم الاطباء). همنفس و همراز. (انجمن آرا)(آنندرا
دمسازیلغتنامه دهخدادمسازی . [ دَ ] (حامص مرکب ) موافقت و همدمی و همراهی . (ناظم الاطباء). موافقت . (شرفنامه ٔ منیری ). هم آهنگی . سازگاری . سازواری . (یادداشت مؤلف ) : توقع آن اس
رفاقتفرهنگ مترادف و متضاددمسازی، دوستی، مرافقت، مودت، ولا، همدلی، همدمی، همراهی، هموثاقی، یاری ≠ عداوت