دماثةلغتنامه دهخدادماثة. [ دَ ث َ ] (ع اِمص ) نرم خویی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).- دماثة الاخلاق ؛ نرم خویی . (یادداشت مؤلف ).|| نرمی و هموار
دماثةلغتنامه دهخدادماثة. [ دَ ث َ ] (ع مص ) نرم خو گردیدن . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || نرمی کردن . (یادداشت مؤلف ). نرم شدن . (المصادر زوزنی ).
دماغه ٔ امیدلغتنامه دهخدادماغه ٔ امید.[ دَ غ َ / غ ِ ی ِ اُ ] (اِخ ) دماغه ٔ امید نیک . دماغه ٔ امیدواری . رأس الرجاء الصالح . نام دماغه ای است درجنوب افریقا. (یادداشت مؤلف ). رجوع به
ابوهلاللغتنامه دهخداابوهلال . [ اَ هَِ ] (اِخ ) عسکری . حسن بن عبداﷲبن سهل بن سعیدبن یحیی بن مهران ابوهلال اللغوی العسکری . یاقوت در معجم الأدباء آرد که ابوطاهر سلفی گفت ابواحمد (
لاذقیهلغتنامه دهخدالاذقیه . [ ذِ قی ی َ ] (اِخ ) شهری است از شام بر کران دریای روم و اندروی مسلمانانند. شهری است با نعمت بسیار و کشت و برز بسیار و خواسته های بسیار. (حدود العالم )
راسدیکشنری عربی به فارسیدماغه , شنل , پول چاي , انعام , اطلا ع منحرمانه , ضربت اهسته , نوک گذاشتن , نوک دارکردن , کج کردن , سرازير کردن , يک ورشدن , انعام دادن , محرمانه رساندن , نوک ,