دلیةلغتنامه دهخدادلیة. [ دُ ل َی ْ ی َ ] (ع اِمصغر) مصغردَلو. دول کوچک . (ناظم الاطباء). رجوع به دلو شود.
قیسلغتنامه دهخداقیس . [ ق َ ] (اِخ ) ابن سعدبن عبادةبن دلیهم انصاری خزرجی مدنی . از صحابیان است .شانزده حدیث از او نقل شده است . وی از نوابغ عرب و رئیس طائفه ٔ (خزرج ) و حامل ل
نحیةلغتنامه دهخدانحیة. [ ن ُ ح َی ْ ی َ ] (ع اِ مصغر) تصغیر نحو است ، مانند دلو که مصغر آن دلیة است . (از المنجد).
جویالغتنامه دهخداجویا. (اِخ ) میرزا دارا یا میرزا داراب بیک . یکی از شاعران که در کشمیر بدنیا آمد و در تبریز نشو ونما یافت و بسال 1110 یا 1118 هَ .ق . درگذشت . دیوانش مشتمل بر د
خط پاکیلغتنامه دهخداخط پاکی . [ خ َطْ طِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خطی که بعد از فراغ از محاسبه بدست دهند و آنرا مفاصا نیز خوانند و در هندوستان به فارغ خطی شهرت دارد و این از اهل