دلپذیردیکشنری فارسی به انگلیسیagreeable, comely, delicate, delicious, enjoyable, fairy, palatable, pleasant, pleasing, prepossessing, soft
دلپذیرلغتنامه دهخدادلپذیر. [ دِ پ َ ] (ن مف مرکب ) دل پذیر. دل پذیرفته . که دل آنرا بپذیرد. دلاویز است که مطلوب و مرغوب و دلخواه باشد. (برهان ) (آنندراج ). پذیرفته ٔ دل و آنکه حرک