دلورلغتنامه دهخدادلور. [ دِ وَ ] (ص مرکب ) دلوار. بی باک . شجاع . دلاور. متهور. باجرأت . (ناظم الاطباء).
دثورفرهنگ انتشارات معین(دُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - کهنه گردیدن رسم . 2 - چرکین شدن جامه . 3 - زنگ آلوده گردیدن شمشیر. 4 - ناپدید شدن نشان ، زود فراموش شدن .
دلوارلغتنامه دهخدادلوار. [ دِ ] (ص مرکب ) دلور. بی باک . شجاع . دلاور. متهور. باجرأت . (ناظم الاطباء).
نخجلغتنامه دهخدانخج . [ ن َ ] (ع اِ) توجبه . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). سیل . (ناظم الاطباء). || آواز کون . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب المو