دلولغتنامه دهخدادلو. [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دول بخش حومه شهرستان ارومیه . واقعدر 50 هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و 8 هزارگزی جنوب باختری راه شوسه ٔ ارومیه به مهاباد. آب آ
دَلوِ آبگویش خلخالاَسکِستانی: vidra دِروی: dafl شالی: satl/ davl کَجَلی: owa satl کَرنَقی: dalf کَرینی: dabl کُلوری: davl گیلَوانی: dalv لِردی: dafl
دَلوِ آبگویش کرمانشاهکلهری: čatwal̆ گورانی: du:l̆ سنجابی: du:l̆ کولیایی: du:l̆ زنگنهای: čatwal̆ جلالوندی: čatwal̆ زولهای: du:l̆ کاکاوندی: du:l̆ هوزمانوندی: du:l̆
أَدْلَىٰفرهنگ واژگان قرآندلو (نوعی سطل )را از چاه بیرون کشید (راغب در مفردات گفته : ورود در اصل لغت به معناي آب طلب کردن بوده و بعدها در غير آن هم استعمال شده . و در معناي دلو گفته : د
دلویلغتنامه دهخدادلوی . [ دَ ] (ص نسبی ) منسوب به دلو، که نام بعضی از اجداد ابوالقاسم عبیداﷲبن محمدبن عبیداﷲ است . (از الانساب سمعانی ).