دلخواهلغتنامه دهخدادلخواه . [ دِ خوا / خا ] (ن مف مرکب ) که دل خواهد. دل خواسته . آنچه دل بخواهد. آنچه دل آرزو کند. هر چیزکه مطلوب باشد. خوب . مرغوب . (آنندراج ). نیکو. محبوب . پسندیده . دوست داشتنی . مورد پسند. آنچه بر مراد و خواهش دل باشد و هر چیزی که محبوب ب
دلخواهدیکشنری فارسی به انگلیسیaccord, conditioned, congenial, desirable, dream, Eden, favorite, ideal, liking, palmy, pleasure, plum
برشافزارcutter 1واژههای مصوب فرهنگستانابزار برش فیلم یا نوار صدا که با آن میتوان طول دلخواهی از فیلم یا نوار را از حلقه جدا کرد
تغییردهندة فازphase shifterواژههای مصوب فرهنگستانوسیله یا مداری که ولتاژ یا جریان خروجی آن را میتوان طوری تنظیم کرد که رابطة فازی دلخواهی با ولتاژ یا جریان ورودی داشته باشد
دل بخواهیلغتنامه دهخدادل بخواهی . [ دِ ب ِ خوا / خا ] (حامص مرکب ) حالت و عمل و کیفیت دلبخواه . دلبخواه بودن . از روی دلخواهی . رجوع به دل بخواه و دل خواهی شود.