دلاکلغتنامه دهخدادلاک . [ دَل ْ لا ] (ع ص ) تن مالنده . مالنده . آنکه در حمام تن را مالش دهد. (از ذیل اقرب الموارد از تاج ). آنکه در حمام اندام مردم را بمالد و کیسه کشد. (از غیا
دلعکلغتنامه دهخدادلعک . [ دَ ع َ ] (ع ص ) ناقه ٔ درشت فروهشته اندام . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
دلاک قبریلغتنامه دهخدادلاک قبری . [ دَل ْ لا ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاراویماق ، بخش قره آغاج ، شهرستان مراغه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ونخود و بزرک است . (از فرهنگ جغرافیا