دقداقلغتنامه دهخدادقداق . [ ] (معرب ، اِ) خرچال . میش مرغ . حُباری ̍. هوبره . (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به خرچال شود.
داقداق آبادلغتنامه دهخداداقداق آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان حاجیلو بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان واقع در 6هزارگزی جنوب خاوری قصبه ٔ کبودرآهنگ و 3هزارگزی خاور اتومبیل رو کبودرآهنگ به هم
درداقلغتنامه دهخدادرداق . [ دَ ] (ع اِ) دوکانچه و زمین کوچک کوفته و هموارکرده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
درداقسلغتنامه دهخدادرداقس . [ دُ ق ِ] (ع اِ) استخوانی است میان سر و گردن ، و آن لغتی است رومی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). درداقص .
درداقصلغتنامه دهخدادرداقص . [ دُق ِ ] (ع اِ) کناره ٔ زیرین از گردن . یا استخوانی کوچک در مغز سر. ج ، درداقصات . (منتهی الارب ). درداقس ..
میش مرغلغتنامه دهخدامیش مرغ . [ م ُ ] (اِ مرکب ) پرنده ای آبی و کبودرنگ که آن را خرچال نیز گویند. (از برهان ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). مرغی است آبی رنگ و آن بزرگتر از بوقلم
داقداق آبادلغتنامه دهخداداقداق آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان حاجیلو بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان واقع در 6هزارگزی جنوب خاوری قصبه ٔ کبودرآهنگ و 3هزارگزی خاور اتومبیل رو کبودرآهنگ به هم
درداقلغتنامه دهخدادرداق . [ دَ ] (ع اِ) دوکانچه و زمین کوچک کوفته و هموارکرده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
درداقسلغتنامه دهخدادرداقس . [ دُ ق ِ] (ع اِ) استخوانی است میان سر و گردن ، و آن لغتی است رومی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). درداقص .
درداقصلغتنامه دهخدادرداقص . [ دُق ِ ] (ع اِ) کناره ٔ زیرین از گردن . یا استخوانی کوچک در مغز سر. ج ، درداقصات . (منتهی الارب ). درداقس ..