دف سازلغتنامه دهخدادف ساز. [ دَ ] (نف مرکب ) دف سازنده . کسی که دف و طبل می سازد. (ناظم الاطباء). دفاف . (از منتهی الارب ). و رجوع به دف شود.
دفافلغتنامه دهخدادفاف . [ دَف ْ فا ] (ع ص ) دف ساز. (منتهی الارب ). دف گر. (دهار). آنکه دفها بسازد. (آنندراج ) (از اقرب الموارد) : قحبه زنکت آنچه به نداف دهدهر لحظه ز قحبگی به د
مدففلغتنامه دهخدامدفف . [ م ُ دَف ْ ف ِ ] (ع ص ) سنام مدفف ؛ کوهان فروافتاده بر دو پهلوی شتر. (منتهی الارب ) (متن اللغة). || شتاب کننده و تعجیل کننده در کشتن خسته . (آنندراج ) (
دفلغتنامه دهخدادف . [ دُف ف / دَف ف ] (ع اِ) سازی که در سورها زنند. (منتهی الارب ). آلت طربی است که بدان زنند، و بزرگ و مدور آنرا «مزهر» گویند. (از اقرب الموارد). نوعی از مزام