دفتهلغتنامه دهخدادفته . [ دَ ت َ / ت ِ ] (اِ) افزاریست مانند شانه . (از برهان ). شانه ٔ جولاهگان است که به آن کار کنند و دفتین نیز گویند. (آنندراج ). آلتی فلزی که دارای دسته ای
دفتهفرهنگ انتشارات معین(دَ تِ) (اِ.) آلتی فلزی دسته دار شبیه شانه که بافندگان پارچه هنگام بافتن پارچه آن را در دست گیرند و روی پود را می کوبند تا آن چه بافته شده جابه جا و محکم شود.
دفتهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهآلت فلزی دستهدار شبیه شانه که بافندگان هنگام بافتن پارچه در دست میگیرند و پس از بافتن چند رشته پود با آن لای تارها را میکوبند تا آنچه بافته شده جابهجا و محک
دفتینلغتنامه دهخدادفتین . [ دَ ] (اِ) به معنی دفته است که شانه ٔ جولاهگان باشد. (برهان ). شانه ٔ جولاهه که در بافتن هر بار بدست حرکت میدهد. (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به دفته و د
معدانلغتنامه دهخدامعدان . [ م َ ع َدْدا ] (ع اِ) جای دفته ٔ (کذا) زین از هر دو پهلو. (منتهی الارب ذیل «ع دد»). دوپهلوی انسان و جز انسان و گویند جای دو پای سوار براسب که شامل است
بفلغتنامه دهخدابف . [ ب َ ] (اِ) افزار جولاهگان باشد و آنرا دفتین گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). چوب جولاهان که چون جامه ببافند آنرا حرکت دهند تا تارها پهلوی هم واقع شود و دف