دغل کارلغتنامه دهخدادغل کار. [ دَغ َ ] (ص مرکب ) حیله باز و مکار. دغلباز : زآنکه این مشتی دغل کار سیه دل ، تا نه دیر همچو بید پوده می ریزند درتحت التراب .عطار.
دغل کارفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. مکار؛ حیلهگر.۲. کسی که چیزی را برای گمراه ساختن خریدار تغییر صورت بدهد.
دغلکاردیکشنری فارسی به انگلیسیcheat, double-dealer, fake, fraudulent, impostor, mposter, quack, roguish, slippery
nagدیکشنری انگلیسی به فارسینق زدن، نق نقو، اسب پیر و وامانده، اسب کوچک سواری، یابو، عیب جو، ازار دادن، مرتبا گوشزد کردن، عیب جویی کردن
دغللغتنامه دهخدادغل . [ دَ غ َ ] (اِ) مکر و حیله . (برهان ) (غیاث ). حیله و ناراستی ، و با لفظ کردن مستعمل است . (از آنندراج ) : اما به هر چه ایشان را دست در خواهد شد از مکر و
روز داوریلغتنامه دهخداروز داوری . [ زِ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز قیامت . روز شمار. یوم الحساب : گوییا باور نمیدارند روز داوری کاین همه قلب و دغل در کار داور میکنند.حافظ.