باغ سبز نمودنلغتنامه دهخداباغ سبز نمودن . [ غ ِ س َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از وعده های دروغ کردن . فریب دادن . (آنندراج ). بوعده های دروغ فریب دادن . (غیاث اللغات ). مأخذ
استهلاللغتنامه دهخدااستهلال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ماه نو دیدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث ). جستجوی ماه کردن . || دیدن ماه نو خواستن . هلال دیدن خواستن ، چنانکه مسلمانان د
مرغلغتنامه دهخدامرغ . [ م ُ ] (اِ) مطلق پرندگان ، و عربان آن را طیر خوانند. (از برهان ). هر طائر که بال و پر و منقار دارد. (غیاث ). مطلق طایر را گویند سوای کرمهای پردار و قدری