دعبلةلغتنامه دهخدادعبلة. [ دِ ب ِ ل َ ] (ع اِ) ماده شتر توانا. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شارف . (اقرب الموارد). رجوع به دعبل شود. || دزد. (منتهی الارب ).
دوبلهفرهنگ انتشارات معین(بْ لِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - فیلم ترجمه شده ، دوبلاژ. 2 - توقف اتومبیلی به موازات اتومبیل دیگر. 3 - به شکل دو برابر.
دزدلغتنامه دهخدادزد. [ دُ ] (ص ،اِ) ترجمه ٔ سارق است . (آنندراج ). سارق و کسی که می دزدد و دزدی می کند و راهزن و قطاع الطریق . (ناظم الاطباء). رباینده ٔ مال دیگران .که مال دیگر
شترلغتنامه دهخداشتر. [ ش ُ ت ُ ] (اِ) اُشْتُر، جانوری پستاندار عظیم الجثه از گروه نشخوارکنندگان که خود تیره ای خاص را به وجود می آورد. این پستاندار بدون شاخ است ولی دارای دندان