دعانویسلغتنامه دهخدادعانویس . [ دُ ن ِ ] (نف مرکب ) دعا نویسنده . نویسنده ٔ دعا. که دعاها و تعویذات به عامه دهد و نیازی گیرد. (یادداشت مرحوم دهخدا).
نویسفرهنگ فارسی عمید۱. = نوشتن۲. نویسنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): دعانویس، روزنامهنویس، نامهنویس.۳. نوشتهشده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): پاکنویس، چرکنویس.
تب بندلغتنامه دهخداتب بند. [ ت َ ب َ ] (نف مرکب ) تب بر. که تب قطع کند: داروی تب بند؛ داروی تب بر. رجوع به تب و دیگر ترکیبهای تب و تب برشود. || دعانویس که دعای بریدن تب دهد.