دشگذرلغتنامه دهخدادشگذر. [ دُ گ ُ ذَ ] (ص مرکب ) صعب العبور، چون : راه دشگذر. (از یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به دش شود.
دیرهضملغتنامه دهخدادیرهضم . [ هََ ] (ص مرکب ) دیرگذار. دیرگذر. دیرگوار. ثقیل . بطی ءالهضم . دشگوار. سنگین .