لغتنامه دهخدا
دشخوار. [ دُ خوا / خا ] (ص مرکب ) (از: دش ، خلاف و ضد + خوار، سهل و آسان ) (یادداشت مرحوم دهخدا). مشکل و دشوار. (غیاث ). دشوار. (آنندراج ). به معنی دشوار که امور مشکله است . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). اَرْوَنان . باهِظ. سخت . صعب . عَسِر.