دشتستانیلغتنامه دهخدادشتستانی . [ دَ ت ِ ] (ص نسبی ) منسوب به دشتستان . متعلق به دشتستان . رجوع به دشتستان شود. || (اِ) (اصطلاح موسیقی ) نام آهنگی است . و رجوع به دشتی شود.
دشتستانیفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. مربوط به دشتستان.۲. از مردم دشتستان.۳. (اسم) (موسیقی) گوشهای در آواز دشتی از ملحقات دستگاه شور که برگرفته از موسیقی مقامی دشتستان میباشد.
دشتستان خاصلغتنامه دهخدادشتستان خاص . [ دَ ت ِ ن ِ ] (اِخ ) از بلوکات دشتستان در مغرب بوشهر. طول آن از مغرب به مشرق 222 و عرض 108 کیلومتر است . آب و هوای آن در تابستان بسیار گرم و در ز
دشتستانلغتنامه دهخدادشتستان . [ دَ ت ِ ] (اِخ ) ناحیه ٔ وسیعی است از گرمسیرات فارس میانه ٔ جنوب و مغرب شیراز. درازی آن از قریه ٔ گلراول ناحیه ٔ گناوه تا قریه ٔ منقل آخر ناحیه ٔخورم
حیاطداود دشتستانلغتنامه دهخداحیاطداود دشتستان . [ ح َ دَ ت ِ ] (اِخ ) (ناحیه ٔ...) شمالی بندر بوشهر. درازی این ناحیه از مال محمود تا جزیره پنج فرسنگ ،پهنای آن از قریه ٔ رودشور تا پوزه گاه ف
پل درازواژهنامه آزادیا پل درازو؛ پل به معنی مو در لهجۀ محلی دشتستانی و حتی لری می دهد دراز هم یعنی بلند. پل درازو موجودی خیالی با موهایی بلند بوده که فقط زنی که موقع زایمانش بوده ب
نوکار مخیواژهنامه آزادنوکار مخی روستای از بخش مرکزی بوشهر درمسیر جاده بوشهر به گناوه بوشهر به برازجان قرار گرفته شغل مردم کشاورزی و دامپروری حدود ۱۵۰ نفر سکنه دارد قدمت آن به سه هزار
شورلغتنامه دهخداشور. (اِ) (دستگاه ...) (اصطلاح موسیقی ) این دستگاه ریشه ٔ بسیار قدیم دارد و مبنای بیشتر موسیقی های محلی و موسیقی معمول در ایلات بشمار میرود واینک به ذکر نغمه ها