دشتانلغتنامه دهخدادشتان . [ دَ ] (ص ) حایض و زنی که خون حیض از وی آید. (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از آنندراج ). || (اِ) حیض و مسمغند. (ناظم الاطباء).
دشتانmenstruationواژههای مصوب فرهنگستانخروج طبیعی و دورهای خون و بافتهای مخاطی از زهدان ناباردار متـ . قاعدگی
دشتان بیتخمکanovular menstruation, anovulatory menstruationواژههای مصوب فرهنگستانخونروی دورهای از زهدان بدون تخمکگذاری قبلی متـ . قاعدگی بیتخمک
دُشدشتانیdysmenorrheaواژههای مصوب فرهنگستاندشتان یا قاعدگی آزاردهنده و همراه با درد متـ . قاعدگی دردناک difficult menstruation