دسیلغتنامه دهخدادسی . [ دَس ْی ْ ] (ع مص )کم شدن . (از منتهی الارب ). ضد زَکْو، یعنی گوالیدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دسو. دسوة. و رجوع به دسو و دسوة شود. || ناپا
پرتولغتنامه دهخداپرتو. [ پ َ ت َ / تُو ] (اِ) شعاع . (برهان ) (زمخشری ). روشنائی . (برهان ). ضوء. (زمخشری ). تاب . سنا. (دهار). روشنی . نور. ضیاء. تابش . فروغ . (برهان ) (غیاث ا
یوسفلغتنامه دهخدایوسف . [ س ُ ] (اِخ ) مولوی ابوالحامد محمد یوسف علی بن مولانا حاج مولی محمد یعقوب علی سندیلی . از شیوخ عثمانی النسب پدر در پدر در دربار امیر الهند و الاجاه محمد
خورشیدلغتنامه دهخداخورشید. [ خوَرْ / خُرْ ] (اِ) (از: خور+ شید) خور. مهر. هور. شمس . شارق . بیضاء. شید. (مهذب الاسماء).روز. غزاله . (یادداشت بخط مؤلف ). ستاره ای که جاذبه ٔ گرانش
قلعه پختوکلغتنامه دهخداقلعه پختوک . [ ق َ ع َ پ َ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان پایین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد، واقع در 17هزارگزی شمال خاوری فریمان ، موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوا
علیرضا پرتولغتنامه دهخداعلیرضا پرتو. [ ع َ رِ پ َ ت َ ] (اِخ ) لنجانی اصفهانی . وی به نام آقاجان نیز شهرت دارد. او را خطی خوش بود بخصوص در خط نسخ دستی توانا داشت . وی در سال 1304 یا 13