دستساختۀ آلیorganic artifactواژههای مصوب فرهنگستانهر دستساختهای که از مواد آلی ساخته شده است، مانند چوب، استخوان، عاج، شاخ
دستساختهartifact 3/ artefact 3واژههای مصوب فرهنگستانآنچه بشر ساخته یا شکل داده یا از آن استفاده کرده است، از نوع اشیا، سازهها، وسایل، بافتها، آرایهها، سفالینهها، سلاحها و آثار هنری
شاخصۀ دستساختهartifact attributeواژههای مصوب فرهنگستانمشخصۀ غیرقابلتغییر یا متغیر مستقل یک دستساختۀ معین
گونۀ دستساختهartifact typeواژههای مصوب فرهنگستانگروهی از دستساختهها که در بسیاری از ویژگیهای ذاتی اشتراک داشته باشد
زنجیرۀ درستساختwell-formed formulaواژههای مصوب فرهنگستاندنبالهای متناهی از نمادها که به ازای مجموعۀ مفروضی از قواعد دستوری یا نحوی ازلحاظ دستوری یا نحوی درست است
شاخصۀ دستساختهartifact attributeواژههای مصوب فرهنگستانمشخصۀ غیرقابلتغییر یا متغیر مستقل یک دستساختۀ معین
پدیدارfeature 1واژههای مصوب فرهنگستانعنصری در یک محوطۀ باستانی یا هر واحد باستانشناختی مجزا که ساختار یا لایه یا دستساختۀ مستقلی به شمار نمیآید و نمیتوان آن را جابهجا کرد
افزارنمودگریskeuomorphismواژههای مصوب فرهنگستانبازآفرینی ویژگیهای کارکردی گونهای دستساخته در بافتار غیرکارکردی دستساختهای از گونهای دیگر
پسماند فضاییspace debris,orbital debrisواژههای مصوب فرهنگستانهر جسم دستساخته که در فضا بدون استفاده رها شده یا براثر تصادم با جسمی دیگر یا انفجار به وجود آمده باشد
خوشسبکstylishواژههای مصوب فرهنگستانویژگی سازه یا دستساخته یا شیئی که از سبکی فاخر و جلوهای زیبا برخوردار باشد