دادگستریلغتنامه دهخدادادگستری . [ گ ُ ت َ ] (اِ مرکب ) عدلیه . (وزارت ...)، وزارت عدلیه . دستگاه قضایی کشور. رجوع به عدلیه شود.
قضاییهفرهنگ انتشارات معین(قَ یِ یا یَ) [ ع . قضائیه ] (ص نسب .) مؤنث قضایی ؛ قوة ~یکی از سه قوة اداره کننده کشور است و آن شامل کلیه دستگاه های دادگستری است .
مصونیتلغتنامه دهخدامصونیت . [ م َ نی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) مصون ماندن . محفوظ بودن . حفظ شدن . مأمون بودن .- مصونیت پارلمانی ؛ در اصطلاح حقوقی ، مصون بودن نماینده ٔ مجلس است
باکنلغتنامه دهخداباکن . [ ک ُ ] (اِخ ) فرانسوا (فرانسیس ). تلفظ فرانسوی بیکن . یکی از فلاسفه ٔ بزرگ انگلستان . او در 22 ژانویه ٔ 1561 م . در لندن بدنیا آمد و در 1626 در همان شهر
اعتصابلغتنامه دهخدااعتصاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص )صبر گزیدن و خوشنود شدن بچیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). و بدین معنی با حرف «باء» متعدی شود. || عصبه عصبه شدن قوم . (