دستگاه تقطیرstill, distillation apparatusواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی برای جداسازی اجزای مایعات مخلوط با کمک گرما
دستگاهفرهنگ مترادف و متضاد۱. آلت، ابزار، اسباب، سامان ۲. بساط ۳. جهاز، سیستم ۴. مجموعه ۵. آپارات، ماشین ۶. ساز، نوا ۷. تجمل، جاه، جلال ۸. مایه ۹. ثروت، سرمایه ۱۰. واحد
دستگاهدیکشنری فارسی به انگلیسیapparatus, appliance, contraption, contrivance, device, engine, machinery, plant, system, unit, equipment
آب مقطرفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهآبی که با دستگاه تقطیر طی فرایند سردکردن بخار آب به دست میآید و خالی از املاح مواد معدنی است. Δ در طب و داروسازی به کار میرود.
قرعفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (شیمی) دیگی شبیه کدوتنبل در دستگاه تقطیر بههمراه، که مایع در آن جوشانده میشد.۲. (اسم مصدر) [قدیمی] کوفتن؛ زدن. قرعوانبیق: دستگاهی برای تقطیر مایعات و گرفت