دستورهای سکانhelm orders, steering commands, steering ordersواژههای مصوب فرهنگستاندستورهایی که برای تغییر دادن موقعیت سکان به سکانی داده میشود
دستورهلغتنامه دهخدادستوره . [ دَس ْت ْ وَ رَ / رِ ](اِ مرکب ) دست اره . (شعوری ج 1 ص 429). دستره . دست اره .اره ٔ دستی . || گوشواره . (ناظم الاطباء).
دستورچهلغتنامه دهخدادستورچه . [ دَ چ َ/ چ ِ ] (اِ مصغر) این کلمه در بیتی از دیوان ناصرخسرو (چ تقوی ص 55) آمده است اما در چاپ جدید (مینوی -محقق ص 86) بجای آن «دستارچه » است . در صورت صحت ضبط، ظاه
دستوریهلغتنامه دهخدادستوریه . [ دَ ری ی َ ] (مص جعلی ، اِمص ) بودن کوکب مباین شمس (در احکام نجوم ). (مفاتیح العلوم ).
دستارچهلغتنامه دهخدادستارچه . [ دَ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) مصغر دستار. دستار کوچک . روپاک و دستمال . (برهان ). رومال . (غیاث ) (آنندراج ). حوله . (یادداشت مرحوم دهخدا). اسبیدرک . سبیدرک . دزک . مَشوش . ستجة. شنجة. مندیل . (دهار) : از آمل دس
دستیارهلغتنامه دهخدادستیاره .[ دَس ْت ْ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) دست برنجنی که از نقره و طلا باشد. (آنندراج ). دستنبد. دستوانه . دستیانه .
سرعت سکانداریsteerageway, steerage 1واژههای مصوب فرهنگستانحداقل سرعتی که در آن سکانی میتواند شناور را با دستورهای سکان هدایت کند
دستهتلگراف سکانsteering telegraphواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای برای انتقال دستورهای سکان از پل فرماندهی به اتاق سکانش
دورافزار سکانtelemotorواژههای مصوب فرهنگستانوسیلۀ هیدرولیکی یا الکترونیکی یا مکانیکی که دستورهای سکان را از پل فرماندهی به سکانافزار منتقل میکند متـ . دورافزار