جرجسلغتنامه دهخداجرجس . [ ] (اِخ ) خولی طرابلسی . او راست : 1- الجمانة العثمانیة. صاحب معجم المطبوعات گوید: سلسله مقالاتی است درباره ٔ «در راه خدمت به میهن » که در خصوص زیان دست
مجبرهلغتنامه دهخدامجبره . [ م ُ ج َب ْ ب ِ رَ ] (اِخ ) پیروان مذهبی از مذاهب اسلامی و صاحب بیان الادیان گوید ایشان شش فرقه اند: جهمیه ، افطحیه ، نجاریه ، ضراریه ، صفاتیه ، نواصبه
عربلغتنامه دهخداعرب . [ ع َ رَ ] (اِخ ) دسته ای از مردم خلاف عجم ، و مراداز عجم هر کسی است که غیر عرب باشد از فرس و ترک و فرنگ و جز آنها و لفظ عرب مؤنث است بر تأویل طائفه : ی