26 فرهنگ

11995 مدخل


دسته

daste

۱. آنچه مانند دست یا به‌اندازۀ دست باشد.
۲. چیزی که تمام آن یا دنبالۀ آن در دست گرفته شود: دستهٴ شمشیر، دستهٴ تبر، دستهٴ تار، دستهٴ کوزه، دستهٴ گل، دستهٴ علف، دستهٴ کاغذ.
۳. گروهی از مردم که در یک‌جا و با هم باشند یا با هم حرکت کنند.
۴. عده‌ای ورزشکار که در نوعی از ورزش با هم کار کنند.
۵. عده‌ای نوازنده و خواننده که آهنگی را با هم بنوازند و بخوانند.

۱. سنخ، صنف، قسم، گونه
۲. باند، جماعت، جمع، جمعیت، جوخه، رجه، رسته، رسد، عده، فرقه، گروه
۳. قبضه

band, batch, battery, bevy, block, body, bunch, bundle, category, circle, clan, class, cluster, clutch, cohort, company, corps, covey, crop, crowd, division, faction, family, force, fraternity, gang, grip, group, handhold, handle, hold, key, nest, number, outfit, pack, package, party, persuasion, pocket, ring, sect, sort, squad, suite, team, throng, troop, tuft, ure _, web, wisp