دستاقلغتنامه دهخدادستاق . [ دُ ] (ترکی ، ص ، اِ) بندی و محبوس . (آنندراج ). محبوس . در قید. در زنجیر. (ناظم الاطباء) : شدم دستاق ترک روز و شب در خانه ٔ زینی تبسم حقه ٔ لعلی تغافل
دستاقیلغتنامه دهخدادستاقی . [ دُ ] (ص نسبی ) منسوب به دستاق در معنی زندان . زندانی . حبسی . (ناظم الاطباء).
دستاقیلغتنامه دهخدادستاقی . [ دُ ] (ص نسبی ) منسوب به دستاق در معنی زندان . زندانی . حبسی . (ناظم الاطباء).
حبسفرهنگ مترادف و متضاد۱. بازداشتگاه، زندان، سجن، حبسگاه، سیاهچال، محبس ۲. بازداشت، توقیف، زندانی، گرفتار، محبوس، مقید ۳. اسارت، دستاق، گرفتاری ۴. بند، ضبط، نگهداری ۵. بازداشتن ۶. توق
خانهلغتنامه دهخداخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آن جایی که در آن آدمی سکنی می کند. (ناظم الاطباء). سرا. منزل . مستَقَرّ : برگزیدم بخانه تنهایی از همه کس درم ببستم چست . شهیدبلخی .کنو